تحویل،بی تو....
مصطفی نصری | يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ |
تقدیم به برادر عزیزم محمود جان که این روزها در داغ فقدان پدرش همچون شمع می سوزد!
برات
لحظه ی ناب تحویل سال
یه هفت سین پر از خاطره چیده بود
همون که کنار مزارت حالا
یه ابر بهار گریه پاشیده بود
توی قاب عکست دم سال نو
چرا ذل زدی صاف تو چشمای من؟
می دونی چقدر جات بینمون خالیه؟
تو خواب لااقل به همه سر بزن!
تو تحویل سالم یه بغضی عجیب
سکوت و بذار جای این سین هفت
بی بی جون تو سجده به یاد قدیم
تو رو دید و با گریه از حال رفت
آهای مرد لبخند روزای سخت
تبسم رو
لب هام فراموش شد
چقدر خونه بی تو شده سوت و کور
همه شهر با من سیاه پوش شد
میام پیشت حالا تو تحویل سال
به دست بوسی نه خاک بوسی تو
با شیشه گلاب و سه تا شاخه گل
تو مثل همیشه دعام کن تو این سال نو