میلاد شمس الشموس
میلاد امام رضا(ع)
عطر سپند و عنبر و عطر خوش گلاب
بوسه زده به گنبد تان قرص آفتاب
چشمان خویش بستم و راهی شدم حرم
تصویر زائر و کبوتر و گندم میان قاب
با اشک شوق ،اذن دخول ای بهار هشت
با لهجه ی اصیل رایج در صحن انقلاب
فواره های حوض و کاسه طلایی، قدح به دست
یک جرعه آب، قبل زیارت شراب ناب
دیدم تو را میان طرح گل کاشی حرم
در برق انعکاس آینه ها می دهی جواب
قلبم دخیل پنجره فولاد بسته ام
ای حضرت تمام دعاهای مستجاب
شیرین ترینِ خاطره ها را زده رقم
وقت اذان،سجود،تربت کرببلا ،حرم
حال و هوای من امشب عجیب بارانیست
هر ثانیه برای رسیدن چقدر طولانیست
امشب به قصد زیارت به هیئت آمده ام
چتری بگیر روی سرم این مسیر بارانیست
ای حسن یوسف هشتم ز باغ های فدک
بیمار چشم تو پی آن معجزات کنعانیست
حالم خوش است وقت سحر زیر ایوانت
دنیا بدون تو تکرار صد پریشانیست
محض رضای دل خواهری به شهر قم
مشهد برای جشن ولی نعمتش چراغانیست
یک بام و دو هوا چو کبوتر میان این دو حرم
سوهان زعفرانی قم مزه اش خراسانیست
قم لازمم برای مشکل من هیچ چاره نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
عمری کبوترت ز تو گندم گرفته است
حاجات یک قبیله را زتو خانم گرفته است
هرجا شلوغی است کرمخانه ای به پاست
شاه و گدا نیاز خود از قم گرفته است
هرکس به غیر کریمه گرفت دستم را
با منت و هزار قصد ترحم گرفته است
کنج حرم چه ساده ذکر مناجات من گرفت
هر حاجتم به نیت هشتم گرفته است
حتما که دشمنش در این خانه بارها
دارم سراغ دفعه ی چندم گرفته است
دیدم فرشته قبل نماز شبش سحر
دور ضریح قصد تیمم گرفته است
وقت نزول سوره ی قدری دگر شده
موسی فاطمه امشب پدر شده
عالیجناب خوش قدم نسل یاسمن
خوشبو ترین عصاره ی لبخند نسترن
با تو تمام قافیه ها می شود بهشت
عطر حرم گرفته پر جا نماز من
خورشید مشرقی آسمان فیروزه
باب الحوائج حاجات پنج تن
ما را اویس کوی شما آفریده اند
همسایه دل خوش است به همسایه داشتن
یک دانه گندم از کف ایوان مرا بس است
نام مرا گدای دائمی خانه ات بزن
مرد رئوف قصه ی آهوی کودکی
دستم بگیر حضرت دریا ابالحسن
امشب برای درد، طبیب آفریده شد
تنها دلیل خلقت سیب آفریده شد
وقت سحر مسافر عرش خدا رسید
در وادی مقدس موسی رضا رسید
عیسی و نوح و خلیل و محمد(ص) است
دانای کل سر همه انبیا رسید
آری دوباره نور علی منعکس شده
در برکه ی غدیر خم ،آب بقا رسید
در زیر چادر مادر، به روی دوش پدر
صد دفعه دیده ام، کنار ضریحت شفا رسید
تو ملجا همه درماندگان در محشر
شکر خدا بهانه ی رد خطا رسید
هر دفعه پای پنجره فولاد سر زدم
یک تذکره برای من از کربلا رسید
همچون شبیب رخصت پرچم مرا بده
جان جواد، اذن محرم مرا بده