ریحانة النَبی (س)

پایگاه نشر اشعار آئینی سروده شده توسط ذاکر اهلبیت(س) کربلایی مصطفی نصری

پایگاه نشر اشعار آئینی سروده شده توسط ذاکر اهلبیت(س) کربلایی مصطفی نصری

ریحانة النَبی (س)

این پایگاه در نظر دارد جدیدترین سروده های شاعر آئینی و ذاکر اهلبیت (س) کربلایی مصطفی نصری را جهت اشاعه فرهنگ عشق به اهلبیت (س)انتشار دهد.عزیزانی که تمایل دارند از سبک های این ذاکر اهلبیت (س) استفاده نمایند از طریق صفحه (تماس با ما) و ارسال نظر خصوصی اعلام نمایند.

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

عید غدیر



ساقی بده پیمانه ای از باده ی مرد افکنت

جامی بده بر دست من از جام های نشکنت

دنبال مطرب می دود شعرم میان میکده

دف می نوازد بر غزل پس کو دگر رقصیدنت

می چرخد این دیوارو در گرد سرم عقلم ببین

در پیچ و تاب زلف تو دیوانه شد از دیدنت

من باده خوردم از خم اکسیری  تاک غدیر

مستم مراعاتم نما دستم علی بر دامنت

مجنون نامت می شود دل دل دل دلدارها

دیدم مسلمان می شوند با دیدنت حجارها

ای کهکشان ها وصله ای از گوشه ی دامان تو

خیل ملائک کرده ست شاگردی سلمان تو

اعجاز کن ای بوتراب با گردی از نعلین خود

ای که کمیت محشراست تا به ابد لنگان تو

وقتی خدا در خلوتش گرم تماشای تو بود

هفت آسمان چون ذره ای شد ساکن چشمان تو

کعبه چو در آغوش خود زیباتر از یوسف بدید

پیراهن صبرش درید و شد فقط ویران تو

از نور چشمانت زحل  گم کرده راهش در مدار

آیات توحید خداست در رعد و برق ذوالفقار

بر عرشه ی کشتی نوح قطعا تو بودی نا خدا

استاد درس خضری و استاد درس انبیا

در طور سینا منعکس شد جلوه ی ایمان تو

در جان موسی آتشی از عشق تو گشته به پا

طاق مسیح ابرویت شد بارش انجیل ها

نام تو در هر نسخه ی عیسی شده رمز شفا

ای که نفس های نبی دنبال عطری از عبات

دست تو در معراج داد بر دست احمد سیب را

سجاده ات بوی پر جبریل دارد  یا علی

نام تو را در خاطراتش نیل دارد یا علی

این آخرین حج نبی است یا ازدحام محشر است

خیل عظیم حاجیان صف در صف پیغمبر است

گویا محمد در دلش طوفان فردایی به پاست

روزی که شاید بعد او دین بی پناه و رهبر است

چشم تمام حاجیان شد معتکف بر چشم او

اما نگاه نافذ احمد به جای دیگر است

در گیر و دار این سکوت جبریل نازل شد و گفت

آری خدا هم چون رسول قلبش اسیر حیدر است

ای بی بدل ای بی مثل ای طعم شیرین غزل

کامل نما دین خدا حی علی خیر العمل

ای همرهان ای حاجیان ای مومنات و مومنین

این لازم الاجرا ترین فرمان خیر المرسلین

هرکس جلو افتاد گو برگردد از راه خودش

هرکس عقب مانده رسد بار شتر ها بر زمین

کوه احد بر پا شده با صد جهاز از اشتران

ناد علی گویان رود از منبرش بالا چنین

 کل غدیر خم شده انگشتر هفت آسمان

حک کرد ختم الانبیا نام علی بر این نگین

امشب که از نام علی لب ها معطر می شود

مهر ضمانت نامه ی اسلام حیدر می شود

انجیل علی تورات علی مصحف علی قرآن علی

درمان علی رضوان علی هم جان و هم جانان علی

قدر است علی یاسین علی طاها علی اعلا علی

کوثر علی فاطر علی هم حج و هم  ایمان علی

کهف است علی قاف است علی هم صاد و هم صافات علی

مرصاد علی شمس است علی هم نجم و هم میزان علی

نوح است علی احمد علی یوسف علی عیسی علی

داوود علی اسحاق و اسماعیل علی لقمان علی

در پای دار عشق او مست و قلندر می شوم

شعر جنون می خوانم و بی پا و بی سر می شوم

نعم الامیر عالم و مردی فراسوی زمان

قدر مقام او بود از بیکران تا بیکران

حجاج مبهوت نبی و عرشیان مات علی

یک ان یکاد از فاطمه بر بازوی آن پهلوان

من شهر علمم او درش شیر خدا شاه عرب

هرکس منم مولای او حیدر شود مولای آن

فریاد بخن یا علی پیچده در خم غدیر

دعوت شده با شال سبز سادات هم در آسمان

یک عمر در گلدسته ها عطر خوش نام علیست

یعنی خدا هم گفته است اسلام اسلام علیست

شکر خدا عشق علی در سینه ی من جا گرفت

از کودکی این زندگی با عشق تو معنا گرفت

هر جا زمین خوردم پدر گفتا بگویم یا علی

با یا علی این کودک افتاده حالا پا گرفت

مادر به من آموخته از روز اول عشق تو

خیلی دعایم کرده که دست مرا زهرا گرفت

دارم کبوتر می شوم این آخرین حرف من است

از دوری ایوان تو آه این دل شیدا گرفت

در برق ایوان نجف تصویر لبخند خداست

بعد از نجف امشب دلم بدجور پیش کربلاست



مناجات عرفه



تنگ غروب عرفه


عطر تو این حوالیه


دل منم پیش شماست


با اینکه جامون خالیه


وقتی که توی گریه هات


سجده به تربت می کنی


منم دعا کن وقتیکه


ذکر مصیبت میکنی


می خوام منم رها بشم


شهید تو منا بشم


می خوام که امروز با شما


عازم کربلا بشم


تنگ غروب عرفه


دل شکسته می خرن


روضه خونا گریه کن و


تا خود گودال می برن


رقیه از دور عموشو


به حاجیا نشون می ده


صف بسته شد واسه نماز


اکبر داره اذون میده


یه مادر آب زمزم و


خورده و خیلی شیر داره


یه طفل شیر خواره آروم


خوابیده توی گهواره


لالا لالا یی علی جون


واسه تو آب فراونه


عمو که سقامون باشه


کسی تشنه نمی مونه


تنگ غروب عرفه


بین مناجات و دعا


یهو دلم هوایی شد


برم پیش امام رضا


من از بزرگام شنیدم


سقاخونه ات شفا میده


هرکی دخیل شد به ضریح


حاجتشو خدا میده


امام رضا دعام بکن


خادم این حرم بشم


اگه لیاقت ندارم


دعا بکن آدم بشم


تنگ غروب عرفه


می خوام که توبه بکنم


گریه هامو تو می خری


می خوام که گریه بکنم


گریه دوای درداست


مرهم قلب تنهاست


گریه برای بنده


دلیل عفو خطاست


تنگ غروب عرفه


دل منم هواییه


به هر طرف بخوام برم


مسیرش کربلاییه


تنگ غروب کربلا


یه خواهری پا نیزه ها


معجرشو گره می زد


حسینشو می زد صدا


می گفت خیالت تخت تخت


همه سپاه تو می شم


کسی بخواد سنگ بزنه


خودم پناه تو می شم


چادر مادر سرمه


هم چادر هم سپرمه


هیچکی حریفم نمیشه


سایت که بالا سرمه


تنگ غروب عرفه


گره زدم به حاجتام


یک نخ شال روضه تو


به آرزوی کربلام


مناجات امام زمان(عج)


مادرم صبح آبپاشی کرد

کوچه ای راکه توگذرکردی

به امیدی سپند دودمی کرد

که تو ازپشت ابربرگردی

وغروبی دوباره بین سمات

بی تو رفت وقنوت شعرم باز

در ضریح دعابرای ظهور

کرده تاجمکران تو پرواز

السلام علیک یا دریا

السلام ای حقیقت باران

بی تو تقویم سال من پوچ است

عقربه های ساعتم بی جان

جمکرانی شده دلم امشب

تا سحر بس که ندبه می خوانم

حال من را تو خوب می دانی

خار چشمم برات می دانم

شال سبزت بکش به روی سرم

بار دیگر تو روبه راهم کن

چشم من که تو را نمی بیند

لااقل تو دمی نگاهم کن

آه از این آرزوی دور و دراز

اقتدا بر تو در نماز حرم

یک دفعه امتحانش که می ارزد

هستی ام مال تو بیا بخرم